پیام خصوصی

دوستی ک پیام خصوصی گذاشتن راجع ب پس اندازشون گفتن من در پیام های خصوصی نمیتونم پاسخ بدم یک پیام دیگه بزارید تا زیرپیامتون براتون پاسخ بزارم( اگه نمیخواید اطلاعاتتون رو یک بار دیگه بنویسید فقط باهمون یوزر پیام بدید من متن پیام قبلیتون رو نگه میدارم م براساس اون بتونم بتون پیشنهادم رو بدم)

پیج جدید اینستاگرام

من ی پیج جدید تو اینستا ایجاد کردم م زندگی روزمره ام در استرالیا رو ب تصویر میکشم تو اون پیج. البته پیج پابلیکه

آدرس پیجم:

Bella.life.in.Australia

دو زبانه بودن

همیشه میگفتن ک آدمی ک چند زبان بلده یک نفر نیست خوب یطور دیگه بخوام بگم اینکه ادمی ک بیش از یک زبان بلده ساختار مغزش متفاوته با آدمی ک فقط یک زبان بلده ...خوب این فقط یک جمله بود همیشه برای من جمله ای ک یا از زبان پدرم میشنیدم برای تشویق من ب ادامه کلاسهای انگلیسی و یا تو کتاب خونده بودم ولی همون جمله الان برام تجربه شده تجربه ای ک امروز متوجه حضورش تو شخصیتم شدم. من تو ایران هم کار میکردم یطورایی از همون دوران ک دانشجوی کارشناسی ارشد بودم کار میکردم تا یکسال چندماه قبل از اینکه ویزامون بیاد ک تجربه کاری زیادی داشتم در محیطهای کاری مختلف از تدریس تو آموزشکده فنی ، دانشکده ، مرکز فنی و حرفه ای خوارزمی اهواز ،نمایندگی مجتمع فنی تهران در اهواز، نمایندگی مجتمع فنی تهران در سربندر و همچنین کار در صنعت شرکتهای بزرگی مثل پتروشیمی بندرامام، اداره بندر ، پتروشیمی اروند خوب تو اینهمه محیطهای کاری متفاوت من شخصیت کاری یکسانی داشتم ...یطورایی هیچکس روی خوش ازم نمیدید بغیر از دوستای صمیمیم... ولی اینجا اینطور نیستم با همه با خنده حرف میزنم چ اون ادم رو میشناسم چ میخوام باش آشنا بشم همش شوخی میکنم و میخندم یطورایی شخصیت کاری من در زبان انگلیسی کاملا با شخصیت کاریم در زبان فارسی متفاوته... تو ایران ب اطلاعات فنی تو رشته خودم ایمان داشتم و چون همیشه کارم رو ب بهترین شکل انجام میدادم میدونستم اونا نیاز دارن بمن پس من روی خوش ب کسی نشون نمیدادم ولی اینجا دقیقا ب زبان خودشون یاد گرفتم sell yourself البته این جمله رو نمیشه ب فارسی ترجمه کرد مفهومش اینه ک اینقدر باید خودت رو مشتاق ب کار نشون بدی ک بتونی نظر کارفرما رو جلب کنی

نکته پست امروز رو امیدوارم گرفته باشید ک مهم نیست شما خانم هستید یا آقا اگه نتونید sell yourself کنید از کار خبری نیست

خرید کردن در استرالیا

خوب ی چندوقتی از زندگی در استرالیا باید بگذره تا بدونید چی رو کجا و کی بخرید ک مناسبترین قیمت رو برای بهترین کیفیت بدید مثلا من اولین باری ک میخواستم لباس بخرم 250$ داده بودم برا دو دست لباس کاملا معمولی ک بعد از چند وقت فهمیدم اگه از دیوید جونز تو تخفیفهاش بخرم حیلی از لحاظ قیمتی ب نفع منه و لباسها هم مارک هستن. بعد از چندوقت اوت لتها رو پیدا کردم و ب اوت لت سنترها میرفتم لباس یا کفش یا فرنیچر مارک رو تو اوت لت میخریدم ب مبلغ یک مدل همون تو تارگت یا کی مارت ک چینی هم بود. الان دیگه همون اوت لت ها هم تو تخفیفهاشون میرم میخرم  مثلا اخرین بار ما حدود 1600$ جنس خریدیم ک براشون 270$ پرداخت کردیم کیفهای ایتالیایی و لباسهای مارک شلوار جین کانادایی و امریکایی....

چون لیست شاپ ها زیاده برام پیام بزارن و اسم شهرتون رو بگید تا راهنماییتون کنم از کجاها بخرین ک کمترین هزینه رو پرداخت کنید

قانون جدید

راستی خبر دارید یک قانونی ب پارلمان رفته برای تصویب ک میگه مهاجرهای جدید تا 4 سال (یادم نیست 4 یا 5 سال بود چون چندوقت پیش خبرش رو دیدم ولی نرسیده بودم پست بزارم براش) نمیتونن توی شهرهای بزرگ ک شامل سیدنی و ملبورن میشه زندگی کنن میدونین یعنی چی؟ یعنی مهاجرهای قانونی هم نمیتونن تا گذراندن اون مدت زمان تو سیدنی یا ملبورن زندگی کنن.

امیدوارم تصویب نشه چون برا تازه واردها موقعیت کاری تو این دوشهر خیلی بیشتر از شهرهای دیگه است اونوقت خیلی سخت میشه برا مهاجرای جدید

سلام مجدد

بازهم مدرسم دیر شد؟ عاشق برنامه اش بودم ...خوب بگذریم من این چندوقته سرم شلوغ بود ک نمی اومدم اینجا البته توجیه(بجه ها فارسی داره یادم میره توجیح اینطوری بود یا توجیه؟!) نمیکنم واقعا سرم شلوغ بود .موضوع از این قراره ک ما داریم خونه میخریم  تقریبا روزهای آخر کاغذ بازی های اداریش داره انجام میشه البته بگم ک خونمون تو شهر بزرگ نیست ما تصمیم گرفتیم یک خونه مناسب تو شهر کوچک نزدیک محل کار آقای همسر بگیریم بجای اینکه خونه تو شهرهای بزرگ بگیریم و زیر وام 400 و 500 هزار دلاری بریم ،خوب این تصمیم ما بود یک شهر نزدیکمون است ک پارامترهای شهرنشینی خوبی داره الینا رو میفرستیم مدرسه کاتولیک چون رنکش بالاست و البته کلاس ژیمناستیک و مدرسه موسیقی هم داره خوب شهره دیگه مثل هاردن روستا نیست ولی باز شهر بزرگی نیست و تو سیستم جغرافیایی بش town میگن نه city. خوب ی عالمه حرف دارم براتون از پروسه خرید خانه. ی چیزی بگم ک اصلا فکر نکنید پرث رفتن ما کنسل شده چون من فکر نمیکنم ما درختیم ک با خرید خونه ثابت بشیم تو اولین فرصت برمیگردم پرث خلاصش کنم ما دیدیم تو هاردن فسقلی داریم ماهی 1000$ کرایه میدیم گفتیم خوب چرا همینو پول قسط خونه خودمون نشه واسه همین یک خونه ای ک در بودجه ما بشینه خریدیم.

پ.ن.1: اون فارسی داره یادم میره جهت مزاح بود چون من خیلی ب فرهنگ خودم میبالم و ایرانی بودن باعث افتخارمه فارغ از بحث سیاسی و حتی ب الینا هم خواندن و نوشتن فارسی رو یاد دادم و در حال تکمیل آموزش این زبان هستیم و خیلی از دوستای استرالیاییمون لذت میبرن ک ما اینقدر ب زبان مادری و فرهنگمون افتخار میکنیم و ب الینا هم آموزش میدیم.

پ.ن.2: تازه من پا فراتر هم گذاشتم و تو مراسم ها و تولدهاشون حتما یک اهنگ ایرانی میزاریم و میرقصیم و اوناهم تکون میخورن

پ.ن.3: آموزش سیخ زدن کباب کوبیده و مرغ هم به دوتا از دوستای استرالیاییمون دادم و وقتی دور هم جمع میشیم و بساط منقل( البته نه ب اون معنی) راه میندازیم برا کباب اونا هم کمک من سیخ میزنن

خیلی خوشحالم ک تونستم فرهنگ خودمون رو نشون بدم و ب دوستهای خارجیمون (چون تو منطقه ما ایرانی نیست نزدیک ترین شهرهایی ک ایرانی داره کانبرا و واگاواگا هستن ب ما) و بهشون ثابت کنم ک ایرانیها انسانهای خوب و مهمان نوازی هستن و اجازه ندادم سیاست دنیا باعث بشه ما ادمهای منزوی بشیم تو خارج از ایران. باور کنید دست خودتون ک تو خارج از کشور چقدر میکس بشید تو فرهنگشون و یا چقدر غربیه باشید باشون و احساس غربت کنید