اولش ی نکته بگم برا تازه واردا ب استرالیا ی اختلاف فرهنگی دیگه ک وقتی میاین متوجه میشین تو اسم شهرهاست البته الان یادم اومد قبلنا ک تازه رفته بودم پرث براش پست گذاشته بودم ولی بازهم میگم اشکال نداره. مثلا ما میگیم تهران، همه تهران منظورمونه همینطور شهرهای دیگه اهواز ،تبریز ،شیراز و... کل شهر منظورمونه ولی اینجا وقتی میگن سیدنی یعنی همون منطقه ای ک اسمش سیدنیه یعنی قلب سیدنی یعنی مرکز تجاریش اینجا تو کل استرالیا هر سابربی یک city میشه بزار ی روش دیگه توضیح بدم اینکه مثلا تو پرث وقتی وارد مرکز شهر یا همونCBD میشدیم اولش ی تابلو بود ک زده  Welcome to Perth Cityو وقتی از مرکز شهر میزدی بیرون سمت کومو اون سابربی ک ما زندگی میکردیم ی تابلو زده بود Welcome to city of Como یعنی کومو برا خودش یک سیتی میشد با پستال کد خودش ک با اینکه با مرکز پرث 6 کیلومتر فاصله داشت ولی پستال کدشون متفاوت بود. خوب این قضیه تو سیدنی هم هست یعنی وقتی میگیم سیدنی یعنی همون مرکز شهر سیدنی و هر سابربی برا خودش اسم داره اگه یکی ازتون پرسید چطور برم سیدنی بش نخندین بابا تو الان سیدنی هستی مسیر مرکز شهر رو بش بگین

بعد از توضیح بالا میتونم ی پست راجع ب سیدنی بزارم.

سیدنی یک شهر مدرن، با ویوی زیبا ب پاراماتا ریور و یک رودخانه زنده از نظر تعداد فری و کروز و کشتیهای تفریحی ، سیدنی یک شهر شلوغ ، سیدنی یک شهری ک شاپ همه برندهای لوکس دنیا رو میتونی توش ببینی، سیدنی یک شهری با ویو بسیار زیبا از هاربربریج و اوپراهوس.

یک نکته جالب راجع ب سیدنی بگم اینه ک با اینکه این شهر قدمت خاصی نداره و تو سیدنی ک نه حتی تو کل استرالیا شما نمیتونی معماری کهن رو ببینی نمیتونی تاریخ مردم رو از بناهایی مثل چغازنیبل ،قله شوش باستان، پرسپولیس و ... ببینی ولی تاریخ کم خودش رو نگه داشته کنار ساختمانهای مدرنش، آنچنان ساختمانهای 150 و 180 ساله اش رو حفاظت میکنه ک آه از دلت بلند میشه چرا کشوری ک بنای چغازنبیل رو داره از 4000 سال پیش اجازه میده نابود بشه و حتی خیلی از ایرانیها شاید اسم چغازنبیل رو نشنیده باشن و یا اینکه ی مکانی هست در نزدیکی شهر ایذه خوزستان ک زمانی یکی از کاخهای هخامنشیها اونجا بود و الان ردپای خراب شده دست جنگ و باران و طوفان و عدم رسیدگی و سرقت آثار باستانی رو میبینی این پست سیاسی نیست مثل کل وبلاگم ولی آه توش زیاده ک چرا تاریخمون رو نابود میکنن . دیروز تو اخبار دیدم گزارشی از شهرعجایب حلب، مکانی ک یک زمانی محل نگهداری حیوانات زیبا بود و الان فقط جسدشون تو قفس هست...چرا آخه آدم قلبش درد میگیره از اینهمه تفاوت از اینهمه اختلاف فرهنگ دلیلی ک من نوعی کشورم و خانواده ام و کارم و گذشته ام رو تو قاب عکس گذاشتم و مهاجرت کردم ب کشوری ک هرچیزی ارزش و جایگاه خودش رو داره و بخاطر مدرنیته تاریخ رو نابود نمیکنن جاییکه انسان یک انسانه و همینطور یک حیوان به اندازه انسان حق زندگی داره حتی اگه نمیتونه از حقش دفاع کنه. مهاجرت کردم ب مکانی ک دخترم درد من رو احساس نکنه نره ببینه آثار تاریخی کشورش نابود شده و مردم ب فکر روسری خانمها و رفتن و یا نرفتن خانمها ب ورزشگاه هستن. شاید پست ساده ای باشه ولی برای من کلی آه و درد داره. وقتی تو سیدنی راه میری و قدم میزنی میبینی فروشگاه بزرگ رولکس در کنار یک ساختمان قدیمیه ک ب تمیزی فروشگاه رولکس نگهداری میشه آه چندبرابر میشه. من خیلی خوشحالم ک دخترم این احساسها رو درک نمیکنه چون تو استرالیا بزرگ میشه و تاریخ ایران فقط براش افتخار کشورش میمونه