کشور من، کشور اونا ، تفاوتها، آه و افسوسها
بعد از توضیح بالا میتونم ی پست راجع ب سیدنی بزارم.
سیدنی یک شهر مدرن، با ویوی زیبا ب پاراماتا ریور و یک رودخانه زنده از نظر تعداد فری و کروز و کشتیهای تفریحی ، سیدنی یک شهر شلوغ ، سیدنی یک شهری ک شاپ همه برندهای لوکس دنیا رو میتونی توش ببینی، سیدنی یک شهری با ویو بسیار زیبا از هاربربریج و اوپراهوس.
یک نکته جالب راجع ب سیدنی بگم اینه ک با اینکه این شهر قدمت خاصی نداره و تو سیدنی ک نه حتی تو کل استرالیا شما نمیتونی معماری کهن رو ببینی نمیتونی تاریخ مردم رو از بناهایی مثل چغازنیبل ،قله شوش باستان، پرسپولیس و ... ببینی ولی تاریخ کم خودش رو نگه داشته کنار ساختمانهای مدرنش، آنچنان ساختمانهای 150 و 180 ساله اش رو حفاظت میکنه ک آه از دلت بلند میشه چرا کشوری ک بنای چغازنبیل رو داره از 4000 سال پیش اجازه میده نابود بشه و حتی خیلی از ایرانیها شاید اسم چغازنبیل رو نشنیده باشن و یا اینکه ی مکانی هست در نزدیکی شهر ایذه خوزستان ک زمانی یکی از کاخهای هخامنشیها اونجا بود و الان ردپای خراب شده دست جنگ و باران و طوفان و عدم رسیدگی و سرقت آثار باستانی رو میبینی این پست سیاسی نیست مثل کل وبلاگم ولی آه توش زیاده ک چرا تاریخمون رو نابود میکنن . دیروز تو اخبار دیدم گزارشی از شهرعجایب حلب، مکانی ک یک زمانی محل نگهداری حیوانات زیبا بود و الان فقط جسدشون تو قفس هست...چرا آخه آدم قلبش درد میگیره از اینهمه تفاوت از اینهمه اختلاف فرهنگ دلیلی ک من نوعی کشورم و خانواده ام و کارم و گذشته ام رو تو قاب عکس گذاشتم و مهاجرت کردم ب کشوری ک هرچیزی ارزش و جایگاه خودش رو داره و بخاطر مدرنیته تاریخ رو نابود نمیکنن جاییکه انسان یک انسانه و همینطور یک حیوان به اندازه انسان حق زندگی داره حتی اگه نمیتونه از حقش دفاع کنه. مهاجرت کردم ب مکانی ک دخترم درد من رو احساس نکنه نره ببینه آثار تاریخی کشورش نابود شده و مردم ب فکر روسری خانمها و رفتن و یا نرفتن خانمها ب ورزشگاه هستن. شاید پست ساده ای باشه ولی برای من کلی آه و درد داره. وقتی تو سیدنی راه میری و قدم میزنی میبینی فروشگاه بزرگ رولکس در کنار یک ساختمان قدیمیه ک ب تمیزی فروشگاه رولکس نگهداری میشه آه چندبرابر میشه. من خیلی خوشحالم ک دخترم این احساسها رو درک نمیکنه چون تو استرالیا بزرگ میشه و تاریخ ایران فقط براش افتخار کشورش میمونه