تصمیم به مهاجرت
راستش من همیشه دوست داشتم خارج از ایران زندگی کنم این علاقه من برمیگرده به دوران بچگیم و همیشه تو رویاهای خودم تصور میکردم زندگی در کشورهای مختلف رو ،تو دوران مجردیم موقعیت تحصیل در هند برام فراهم شد ولی یک ترس نگذاشت به آرزویم برسم و آن ترس چیزی جز جدایی از مامانم نبود.بعد از ازدواج 2 بار همسرم آیلتس داد تا برای استرالیا ،کانادا اقدام کنه ولی هر بار به دلیلی من قضیه مهاجرت رو کنسل کردم.همسرم کارمند رسمی نفت و من بصورت قراردادی در یکی از پتروشیمی های منطقه ماهشهر کار میکردیم زندگیمون خوب بود سطح رفاه رضایت بخش بود و من هیچ وقت برای مهاجرت تصمیم قاطع نداشتم و فقط یک آرزو بود برام تا اینکه طی یک سفر ک تیر 91 داشتیم در گران ترین حالت دلار رو 1100 تومان خریدیم و سفر خوب و دلچسبی داشتیم ولی بعد از برگشت به ایران در طول یکماه دلار به 2000 رسید همونجا بود ک من از آینده تنها دخترم تو ایران ترسیدم و تصمیم قطعی به مهاجرت گرفتم و در شهریور 91 با وکیل قرارداد بستیم و تصمیمی ک همیشه برام به شکل یک آرزو بود به یک حقیقت زندگی تبدیل شد.3ماه زندگیمون رو گذاشتیم برای جمع کردن مدارک ،ترجمه و نوشتن پروژه و بالاخره در 15 دسامبر 2012 اولین مدارک ما جهت دریافت اسسمنت به اداره مهندسی استرالیا ارسال شد.الان ک دارم این پست رو مینویسم دقیقا یکسال و 13 روز از 15 دسامبر 2012 گذشته و من خیلی خوشحالم ک تصمیمم رو عملی کردم...الان منتظر مدیکال چک هستیمم و بعد از اون در مدت یک هفته ویزای پرمننت استرالیا برامون صادر میشه...الان شب و روز دارم به لحظه دل کندن از ایران و لحظه جدایی از خانواده ام فکر میکنم.بارها بخاطرش گریه کردم چون تصورش هم سخته ولی باید رفت....
+ نوشته شده در یکشنبه هشتم دی ۱۳۹۲ ساعت 14:30 توسط bahareh
|